شاعر بلند شد، طلب شعر ناب كرد
يك مصرع از تبسّم گُل انتخاب كرد
شعري سرود شاعرِ عاشق برای گُل
با ذكر عشق، سجده به بوی گلاب كرد
شاعر سپس كنار دل لاله ها نشست
شد سرخ و زرد را ز دل خود جواب كرد
باران گرفت، شاعر عاشق سرود: آب
با يا حسين»، تشنگي اش را مُجاب كرد
نام حسين تا ز خيال لبش گذشت
مشك دو چشم را ز غمش پُر ز آب كرد
وقتي شنيد هَل مِنِ.» خورشيد عشق را
خط زد به شب، وَ دلشده پا در ركاب كرد
بيرون زد از خودش و سپس رفت. تا كجا؟
سمت نگاه آبی دريا شتاب كرد
او رفت و رفت، تا به حضور دلش رسيد
شیدا شد و به لاله ی عاشق خطاب كرد:
هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق»
از خود گذشت. شاعر ما انتخاب كرد
دو سطر خون جگر دارم ، از کجا بنویسم؟
شاعر ,ز ,عاشق , ,دل ,دلش ,طلب شعر ,شعر ناب ,كرد شاعر ,انتخاب كرد ,شد، طلب
درباره این سایت